- پر دودی
- حالت و چگونگی پر دود
معنی پر دودی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و چگونگی پر درد
آنچه پر از دود باشد: اطاق پر دود. یا قلیان پر دود. که دود بسیار از آن بر آید. یا پردود بودن، اندوهگین غمگین پر درد بودن
حالت و چگونگی پر زور
بی شرمی بی حیایی دریدگی وقاحت مقابل کم رویی
گشاده روزی گشاده رزق مقابل کم روزی
پر چانه بسیار گوی روده دراز پر حرف مکثار
پر گویی بسیار گویی
ماندنی پایدار آنکه بسیار پایدظنکه بسیار دوام کند
پر ستایش پر ثنا
پر دادن بکسی یا کسی را او را تشجیع کردن، آزاد گذاردن و تقویت کردن او را در کاری، تجمل و قدرت و دستگاه دادن وی را
حالت و چگونگی پر خون
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
حالت و چگونگی پر خرد مقابل کم خردی
زشتخویی خیره رویی خربطی
حالت و چگونگی پر باد
عمل زر دوز، محلی که در آن پارچه زری دوزند
گردیدن رنگ چیزی از آفتاب و آتش داغدار شدن از آتش زرد رنگ شدن از اثر حرارت برهودن بیهودن پیهودن تلویح قشف
پر زوری زور مندی، پر زوری نیرومندی
پر حرارتی حالت آنکه پرشور است
دوخت پشت لباس با دست و باصطلاح خیاطان نوعی دوختن است
پارچه ای باریک که نظامیان بر دو دوش جامه دوزند و روی آن را درجه نظامی نصب کنند پاگون: برق سردوشیهای او چشمها را خیره کرد
دوختن پشت پارچه یا لباس با دست، دوختن آستر لباس به رویۀ آن با دست، کوک زدن
کنایه از کسی را آزادی دادن، دور کردن، گریزاندن
Litigious
конфликтный
streitsüchtig
суперечливий
liturgiczny
litigioso
litigare